متنی رو جایی خوندم به نقل از دوستی که اسمشون در پایین متن نوشته شده، که تأملبرانگیز بود برام، و اینجا به عنوان یه تلنگر و حس خوبی که برام داشت نقلش میکنم:
« کسی نباشید که دیگران، بدترین احساسات ممکنشان را کنار شما تجربه کنند و یادآوریِ نام و حضورتان، برای آنان تداعیِ خاطرات تلخ و احساسات ناخوشایند باشد. به قدری که نخواهند بار دیگر شما را ببینند و بار دیگر صدای شما را بشنوند و به شما اعتماد کنند و حتی از شما حرف بزنند!
باید حواستان به جزئیات احساسی که با گفتار و رفتار و نگاهتان در دیگران ایجاد میکنید، باشد.
گریزِ انسانها از همدیگر نیست، از احساسیست که کنار همدیگر و با همدیگر تجربه کردهاند.»
#نرگس_صرافیان_طوفان
ما چقدر تو روزمرهگیهامون حواسمونه که تک تک کلمات و طرز نگاهمون و رفتارمون چکار میکنه با روح و جان آدمها؟
با خودت تکرار کن
مواظب باش خواستههات امنیت کسی رو پَر نده
مواظب باش رفتارت اعتماد کسی رو لگد نکنه
مواظب باش وقتی از نردبانی که ازش بالا میری چجوری به بقیه نگاه میکنی
مواظب باش که یک تصویر آرام در خاطرهی آدمها باشی که اگه پل زدن به گذشته، از دیدنت تو ذهنشون خاطرشون مکدر نشه قلبشون درد نگیره، از شنیدن و دیدنت در پسِ خاطرات ذهنشون لبخندی روی صورتشون نقش ببنده
تو زندگی، لحظات و اتفاقهایی هستن که میگذرونیشون، و یاد میگیری تا دوباره تکرار نشه، اما یه دیوار بلندتر میچینی دور خودت، و با اینکه محکمتر از قبل ادامه میدی ولی ناخودآگاهت ترسهایی داره که هربار سایهاش رو رو رفتارها و تصمیمهات احساس میکنی
امان از این ترسها