بر روی هیچ چیز این دنیا اصرار نکن

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «صبور» ثبت شده است

 

تا تجربه نکنی، خامی، پخته نمیشه

اگه  تجربه کنی، بی هزینه نخواهد بود

اما...

اما بعضی تجربه ها خیلی گرون تموم میشن

درواقع برای بعضی تجربه ها بیشترین سرمایه عمرت،روحت و حتی جسمت رو، روی دایره میریزی 

آدمی همینه، اگه خطر نکنی، اگه دل به دریا نزنی، اگه...اگه...اگه...

بزرگ نمیشی ... به بلندا نمیری ... دلت دریا نمیشه 

برای بزرگ شدن، برای صبور شدن باید سفر کرد، باید به دل ناشناخته ها سفر کرد

دنیا مثل جنگل تاریکیه که با تولد بهش پا میذاریم

و وقتی که جون گرفتیم باید مثل پرنده کوچکی که پر زدن رو شروع می‌کنه روی پای خودمون وایسیم و بزنیم تو دل جنگل

تو این جنگل، تکلیفت با گرگ ها و کرکس ها معلومه 

اما وای از مارهای خوش خط و خال، وای از گربه های ملوسِ بی چشم و رو

امان از آفتاب پرست هایی که رنگ عوض می‌کنند

جیگرپاره ، این تجربه رو هم قاب کن بذار کنار بقیه تجربه ها

اما نذار اندوهِ روزگار خمیده ات کنه، با قامتی استوار راهت رو ادامه بده

اگه میزنجوننت، اگه زخم میزنن، اگه قضاوت میکنن، اگه عهدی زیر پا میذارن، خدا هست

 

پ.ن 

نبخشید، عوضش تلافی کرد و اون اشتباه رو مساوی کرد

منتهی با این تفاوت که جای خدا نشست و حکم صادر کرد

و من ... من نیمه شب با چشم های اشک بار براش عاقبت بخیری دعا کردم

 

آره جیگر، نذار آدم ها سیاهی های دلشون رو بپاشن به روح و قلبت

تو دلت رو بزرگ کن ، تو صبوری کن

دل قوی دار...

 

۱۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۱:۴۸
قرمز ...