کلیشه های عُرفی
یادم میاد تو بچگی هام یکی دو باری از سر کنجکاوی، چوب های نیم سوز کنار آتیش رو بر میداشتم و ادای سیگار کشیدن رو در میووردم
شاید این کنجکاوی رو خیلی هامون داشتیم
اما وقتی بزرگتر که شدم با تمام وجودم از سیگار بدم میومد و الان هم همینطور
تو یسری از خانواده ها از اون قدیم ها خیلی ها یادشونه که یه موقعی قلیون اووردن برای پذیرایی از مهمون ها مرسوم بوده و حتی خانم ها مخصوصا خانم های مسن فامیل هم بعله
بعد از اون انقلاب فرهنگی57 و داستان هاش و عبور از همه فراز و فرود های پوست انداختن فرهنگ،برام جای تعجبه چرا برای ترغیب آقایون به ترک سیگار از مضرات جسمی و اقتصادیش میگن ولی برای زنها پای حیا و عفت رو وسط میکشن !
غالب برخوردها در تلاش برای تقبیح زنهای سیگاری و زدن برچسب بی ادب و بی حیا بودنه
اگه منظور استعمال سیگار، بیشتر توسط این طیفه که حرف خنده داریه
مگه آقایون جدای از خط و خطوط ادب هستن یا اینکه چون مرد هستن هرکاری هم کردن اشکال نداره!
و فرقی نمیکنه ببینیم تو مردهای سیگاری ادب و چهارچوب های رفتاری رعایت میشه یا نه!
حرف من طرفداری از مصرف سیگار نیست
حرف من سر این تفاوت در برخوردها و واکنش هاست
اگه یه مرد به هر دلیلی به سیگار رو اوورده برای یه زن هم همینطوره ،نه اینکه چون مشکل اخلاقی داره!
اگه هدف، سلامت جامعه است باید از مضرات سیگار برای بدن گفته بشه، فارغ از جنسیت
از نظر خودم آدمی که سیگار رو ترک نمیکنه آدم خودخواهیه، مخصوصا اونایی که تشکیل خانواده میدن و حاضر به ترک سیگار نمیشن
کسی که دلش برای سلامتی خودش نسوزه برای همسر وبچه اش هم نمیسوزه
و آدمی هم که یسری رفتارها و عادت ها رو جنسیتی میکنه مثل همین سیگار کشیدن یه عقب مونده فرهنگیه
سلام
چه عجب کامنت ها باز شد!
خوبید؟!